امیر خادم

من نه مبارزم، نه نگهبان، نه ملازم. من آماتورم. به معنای دقیق کلمه یعنی آدم ذوقی. کاری را پیش گرفتم از سر ذوق و تا ذوق هست پیش می‌برم.

نسترن عابدی

منقبض کردن بدن شاید آخرین راهکاری است که دربرابر متجاوز به ذهن می‌رسد. این‌که بدنت را تا جایی که می‌توانی درهم فشاری تا شاید دست متجاوز نتواند لمست کند.

امیر خادم

«زن، زندگی، آزادی» ایدئولوژی خود را هم آورد. برای اولین بار در چهار دهه اخیر سرفصل گفتمان سیاسی ایران را خودش تعیین کرد و نخواست صرفاً واکنشی به تصمیمات حکومت باشد.

امیر خادم

اولین باری که نام سلمان رشدی را خواندم در حاشیه‌ی سررسیدی بود که پدرِ کارمندم از اداره‌اش گرفته بود و چون چندتای دیگر هم داشت، آن یکی را داده بود به من. قاعدتاً ده یا یازده ساله باید می‌بودم.

بهادر بیانی

گفتاری در لزوم رسوخ جنبش ۱۴۰۱ به هنر ایران

آیا شعر نیمایی یا غزل-قصیدۀ شفیعی کدکنی می‌تواند با این جریان همراهی کند؟ یا مثلاً تصنیفی که حمید متبسم می‌سازد چه ربطی دارد به آنی که در خیابان مستقیم در جنگ است؟ یا تار قمصری؟

امیر خادم

دبیرستانهای دخترانه در روزهای «زن، زندگی، آزادی»

در یکی از روزهای ماه مهر ۱۴۰۱، شراره، دبیر تاریخ هنر در یکی از هنرستانهای شمال تهران، بچه‌های کلاسش را می‌بیند که در حیاط دور هم جمع شده‌اند و ترانه «برای» از شروین حاجی‌پور را همخوانی می‌کنند.

شهرزاد

فهم اقتصاد سلطان قاجاری و حاکم اسلامی

در روز ۲۸ بهمن سال ۱۲۸۶ شمسی، مقاله‌ای با عنوان «اکونومی پُلیتیک» در ستون چرند و پرند روزنامه صوراسرافیل به قلم علی‌اکبر دهخدا، سیاستگذاری‌های اقتصادی محمدعلی‌شاه را با اشاره به عدم درک سلطان از این علم به سخره می‌گیرد

معین فرخی

درباره‌ی فوتبال و روایتهای ما از خود

چهار سال پیش بازی ایران-پرتغال را در ورزشگاه دیدم، البته نه خودش را، تصویرش را. پس از سال‌ها تلاش نافرجام برای رفع منع حضور دختران در ورزشگاه، بالأخره حکومت تصمیم گرفته بود…

امیر خادم

فارسی‌زبان معاصر احتمالاً تعجب می‌کند اگر بداند داستان آرش کمانگیر تا قبل از سال ۱۳۳۶ که احسان یارشاطر کتاب داستانهای ایران باستان را منتشر کرد جایگاه چندان مهمی در فرهنگ و ادب فارسی نداشته.

امیر خادم

تناقضی در کار است: باور به تاریخ نوعی مذهب است، به خصوص در عصری که باور به مذاهب سخت و سست شده. باور به تاریخ نه به این معنا که باور کنیم که چیزی به نام تاریخ وجود دارد، بلکه ایمان داشته باشیم در آینده، وقتی ما خود به تاریخ پیوستیم، حق به حق‌دار برسد.

امیر خادم

ولی فارسی قصه‌ی دیگریست. تقریباً هرچه معیار برای نشر در انگلیسی داریم در فارسی امروز بی‌معناست. پول درآوردن از نوشتن نه فقط اعتباری ندارد که اصلاً جای بحث هم ندارد.